................
................
نوشته شده در تاريخ شنبه 16 / 9برچسب:, توسط ali |

روزی 4 لاکپشت تصمیم می گیرن برن پیک نیک اونا بعد از این که همه چی رو جمع و جور می کنن راهی میشن و بعد از 40 سال به مقصد می رسن و وقتی که غئا بخورن می بینن نمک یادشون رفته . بعد از کلی به سرو کله هم زدن که کی بره یکی شون می گه دعوا نکنین من میرم ولی 1 شرط دارم اونم اینه که تا من برکردم شماها غذا هارو نخورین اون 3 تای دیگه هم میگن باشه ما 80 سال صبر می کنیم تا تو برگردی (80 سال واسه اینه که 40 سال طول می کشه تا اون بره 40 سال هم طول میکشه تا برگرده)  راهی میشه و میره که نمک بیاره . اون 3 تای دیگه هم 39 سال صبر می کنن اما دیگه صبرشون یموم میشه و سر 40 سال هم که میشه یکی از اونا میگه من دیگه صبر ندارم و میره که غداش رو بخوره که یک دفعه اونی که رفته بود نمک بیاره از پشت یه درخت می پره بیرون و میگه دیدین صبر نداشتین تا من برگردم تا با هم غئا بخوریم که یک دفعه اون 3 تای دیگه می گن مکه تو نرفتی میگه نه من 40 ساله پشت این درخت کشیک می دادم تا ببینم شماها صبر دارین تا من برم و برگردم یا نه... 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: